چه کسی می فهمد؟
در دلم رازی هست
می سپارم آنرا به
خیال و شب و تنهایی خود
به کدامین انسان ؟ به کدامین مخلوق ؟
تو بگو هست کسی
تا که مرا دریابد ؟
چه طنین انگیز است
تق تق پای خیالم که به دیپاچه ی فردا
به خدا می راند
و چه زیباست نیاز من و ناز
دل بی تاب من و خاطره ای پر
احساس
ولی افسوس که در راه دلم گم گشته
تو به من میخندی
و من از خنده ی تو
می فهمم
که کسی نیست مرا دریابد